جدول جو
جدول جو

معنی پرخاش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پرخاش کردن
درشتی کردن، تندی کردن، سخن درشت گفتن، پیکار کردن
تصویری از پرخاش کردن
تصویر پرخاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
پرخاش کردن
(وِ)
درشتی کردن. مغالظت کردن. تندی کردن. تشدّد کردن. عتاب کردن. معاتبه:
چو نیکی کند کس تو پاداش کن
وگر بد کند نیز پرخاش کن.
فردوسی.
ای شب نکنی آنهمه پرخاش که دوش
راز دل من مکن چنان فاش که دوش
دیدی چه دراز بود دوشینه شبم
هان ای شب وصل آنچنان باش که دوش.
عنصری.
پرخاش مکن سخن بیاموز
از من چه رمی چو خر ز قسور.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
پرخاش کردن
ستیزیدنمنازعه کردن، تندی کردن درشتی کردن توپ و تشر رفتن عتاب کردن معاتبه
فرهنگ لغت هوشیار
پرخاش کردن
((پَ کَ دَ))
بحث کردن، منازعه کردن، عتاب کردن، درشتی کردن
تصویری از پرخاش کردن
تصویر پرخاش کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
پریدن، حرکت کردن پرنده یا هواپیما در آسمان، مسافرت کردن با هواپیما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
پرت کردن، دور افکندن، دور انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاداش کردن
تصویر پاداش کردن
جزا دادن مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشخاش کردن
تصویر خشخاش کردن
ریزه ریزه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پرتاب کردن روی (رخساره) روی سرخ کردن و شادمان شدن ازچیزی. دور افکندن انداختن کسی یا چیزی را از بالا بپایین یا از جایی بجای دیگر: سنگی پرت کرد، تبعید کردن بجای دور اعزام داشتن، فکر کسی را منصرف کردن از اصل قضیه. یا پرت کردن حواس کسی. فکر و حواس کسی را از اصل موضوع منصرف کردن و بموضوع دیگر معطوف ساختن او را باشتباه انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستش کردن
تصویر پرستش کردن
عبادت کردن ستایش کردن نیایش کردن پرستیدن، خدمت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
پریدن تطییر پرواز زدن پرواز گرفتن بپرواز رسیدن بپرواز بر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروار کردن
تصویر پروار کردن
پروراندن فربه کردن تسمین بپروار بستن بپروار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگار کردن
تصویر پرگار کردن
تعبیه و آماده کار ساختن آلات وادوات، سرگردان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرورش کردن
تصویر پرورش کردن
((~. کَ دَ))
رشد کردن، پرورش یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
Chuck, Dart, Fling, Hurl, Lob, Pitch, Throw, Toss
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
Twinkle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرستش کردن
تصویر پرستش کردن
Worship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
Aviate, Flit, Fly, Soar
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
migotać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرستش کردن
تصویر پرستش کردن
wielbić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
rzucać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
latać, fruwać, wzbić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
мерехтіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرستش کردن
تصویر پرستش کردن
поклонятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
кидати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
funkeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
літати , літати , підніматися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرستش کردن
تصویر پرستش کردن
anbeten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
werfen, schleudern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
fliegen, steigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
мерцать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرستش کردن
تصویر پرستش کردن
поклоняться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
бросать , метать , бросать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرواز کردن
تصویر پرواز کردن
летать , порхать , парить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرتاب کردن
تصویر پرتاب کردن
扔 , 投掷
دیکشنری فارسی به چینی